Sayareei ke tanha sakenanash parvaneha hastand سیارهای که تنها ساکنانش پروانهها هستندUTOPIRAN Naakojaa, 20 sept. 2017 - 179 pages کسی که در شانزدهم ژانویهی هزار و نهصد و هفتاد و نه از مرزهای ایران گذشت، من نبودم، جنازهی من بود. در واقع من توی فرودگاه تهران جا ماندهام و هنوز -سرگردان و مات- در سالنها میگردم و برای مسافرها دست تکان میدهم. غالباً برای آنها که کسی به استقبالشان نمیآید، هم آنها که تکیده و گمشده، رو به خروجی بزرگِ سالن روان میشوند و عطری سرسری از رفتنشان در هوا میپیچد. |
Table des matières
Section 1 | |
Section 2 | |
Section 3 | |
Section 4 | |
Section 5 | |
Section 6 | |
Section 7 | |
Section 8 | |
Section 16 | |
Section 17 | |
Section 18 | |
Section 19 | |
Section 20 | |
Section 21 | |
Section 22 | |
Section 23 | |
Section 9 | |
Section 10 | |
Section 11 | |
Section 12 | |
Section 13 | |
Section 14 | |
Section 15 | |
Section 24 | |
Section 25 | |
Section 26 | |
Section 27 | |
Section 28 | |
Section 29 | |
Section 30 | |
Expressions et termes fréquents
آدم آرام آمد آنوش آنها آیت الله ابوتراب خسروی اش اگر ام اما او ای ایران این که باد بار باز باشد باشم باشی باید بعد بود که بودم بودیم بی پشت پنهان تا تاریکی تر تمام تنها تو که توی تهران جایی چرا چند چهل سال چیز چیزهایی چیزی حالا حتا حرف حیاط خالی خواست خود خودش خودم داد داده دارد داشت دست دوباره دور دیگر دیگری رافی راه رفته روز زمانی که زندگی زیر سدر سر شاید شب شد شده شک شهر صدای فکر می کردم کرده کردی کسی کشیده کم کن کند کنم کنی کوچک که به که تو گفت گفتم گم ما مادامی که مادر مادرم مانده مثل مرا می توانی می شود می کرد میان نگاه نمی نه نیستی وارطان وقتی که ها که های هایی که هر هستی هم همان همه چیز همه ی همین هوا هیچ هیچ کس یا یاد یادم یک یکی