Varounegi: وارونگی

Couverture
Naakojaa - ناکجا, 29 mai 2015 - 396 pages

 روزگاریِ از روزمرگي و تكرارِِ زندگي فرار مي‌كردم. اكنون به شب‌مَرگی آن رسيده‌ام. باید در تاريخِ جنگ‌ها، شب‌مَرگيِ زنانِِِِِِِِ ِ بعد از جنگ را ثبت كنند. آيا شب‌مَرگی سخت‌تر است یا روزمَر‌گی؟ از روحيه ی گذشته‌ي نه چندان دورم مي‌نويسم. چه شيطانِ بانشاطي بودم. آزادي واژه‌ي كوچكي بود براي اجنه‌ ایي مثل من. مي‌گفتم ازدواج يعني به بند كشيدن يك مُهره در كنار مهره‌اي ديگر و بعد تسبيحي بلند به گردنت. آيا وظايف شبانه يك‌طرفه است؟ .نه، نمي‌توانم حرف بزنم.

باید بروم، لطفا تنِِ مرا در اين نامه كه لخت وُ عور مي‌روم تا آبِ قند درست كنم خط نزنيد. هنوز وقت نكرده‌ام لباس‌هايم را بپوشم. لابد مي‌پرسيد آبِ قند را چه كسي وسط عشقبازي ميل مي‌كند؟ کمی صبر کنید...

 

Table des matières

چمدان‌ها
وراجی اشیاء
عکس‌ها
یادآوری
مجوزِ زندگی
دكمه‌ها از ازل نر و ماده بوده‌اند
خیاطانی که با تانک لباس می‌دوزند
نامه‌ها
مهارِ كتایون
پنجگانه‌ی سفید
تردید
نقاب
پیراهن داماد
آخرین دیدار
دگرگونی
ماما ‌پِرنی

اتاق عایقِ صدا می‌خواهم
خرمالو درخت خورشید درخت مدرسه
سهراب در آینه
جهان چهارم
لیلای كوچك
کوچه‌ی آق‌داشی
خونسرد باش
کبوتر
خواب‌ها بیدارمان می‌کنند
پُل
من فرخ و نویسنده
دربند
رها یافته‌ی در بند
واژگونی در برابر ارتفاع
خاطرات محو می‌شوند
عمر دراز
مسافرخانه‌ی کثیف
در راه بازگشت

Expressions et termes fréquents

À propos de l'auteur (2015)

 در شانزده سالگی مجموعه شعری بنام «ذرت بو داده» داشت که به دلایلی کاملا از بین رفت و با آغاز جنگِ عراق با ایران زندگیش در آبادان ویران شد و دچار نابسامانی‌های متعددی گردید. یک سال در اردوگاه آواره گان جنگ، همراه فرزندش زندگی سختی را گذارند و به شهرهای بسیاری مهاجرت کرد. نوشتن در چنین شرایطی دشوار بود. بعد از سال‌ها دوری از نوشتن که قبل از شانزده سالگی شروع شده و‌‌ رها شده بود، در سال ۱۳۶۷نوشتن و جنون نوشتن همزمان چه شعر و چه داستان به یکباره غافلگیرش کرد.

Informations bibliographiques