Asbhaye Andouh Az Housh Miraftand: اسب‌های اندوه از هوش می‌رفتند

Couverture
Naakojaa ناکجا, 6 mai 2014 - 129 pages

آن که به تو عشق می‌ورزد

اخترشناسِ تنهایی‌ست

که سراغِ تو را از اهالیِ کراتِ دیگر گرفت

به صله‌ی لبخندِ سلامتِ تو

کیهان را ترک گفت به وداع

تا مرغ عجیبِ شانه‌ات باشد

که از هفتمین پشتِ جهانِ تو می‌پرید

 

Table des matières

Section 1
Section 2
Section 3
Section 4
Section 5
Section 6

Expressions et termes fréquents

À propos de l'auteur (2014)

حمید رحیمی متولد ۱۶ اسفند ماهِ ۱۳۶۱ در تهران و میانِ خانواده‌ای متعلق به طبقه تکنوکرات ایرانی‌، سپری کردنِ دورانِ کودکی تا ۵ سالگی در ایران، شروعِ سفر کردن و سپری کردن ایامِ تابستان در آلمان که تا سن ۱۲ سالگی ادامه داشت، به صورتی‌ که این سفر‌ها باعث گذراندنِ بخشی از دورانِ مهد کودک و دبستان به صورت نامنظم در این کشور شد که طبیعتاً باعث فراگیری غیر آکادمیکِ زبان آلمانی‌ نیز بود. خروجِ از ایران همراه با خانواده به قصد کوچ در ۱۳ سالگی و تحصیلِ در مقطع پایانی دبستان و دوران متوسطه (راهنمایی) در دو مدرسه‌ی بین المللی انگلیسی‌ زبان در انگلستان و مالزی که باعثِ استفاده جدی از زبانِ دوم (انگلیسی‌) شد که فراگیری آن بلافاصله پس از تولد و همزمان با یادگیریِ زبانِ فارسی آغاز شده بود. پس از بازگشتِ به ایران در مقطعِ هنرستان سببِ اندکی‌ فراموشی در چگونگی‌ استفاده یِ صحیحِ از زبانِ فارسی نیز شد، اصرار بر تحصیلِ سینما در مقطعِ هنرستان علاقه‌ی جدی به ادبیاتِ جهان به ویژه ایران و شروع نوشتن که در سالِ دومِ هنرستان باعث به وجود آمدنِ دو مجموعه (یکی‌ داستان و دیگری فیلمنامه) که مجموعه‌ی داستان به نامِ (غافلان) به شدت موردِ توجهِ یار علی‌‌پور مقدم (داستان‌نویس) قرار می‌گیرد و به پیشنهادِ وی برایِ چاپ به نشرِ ارویج سپرده می‌شود که این اتفاق باعث آشنایی او با مجموعه‌ی سانسور در ارشادِ اسلامی نیز می‌شود که نتیجتاً از چاپِ مجموعه در ایران خودداری می‌کند، در سالِ ۲۰۰۳ تحصیلِ نمایش (ادبیاتِ نمایشی) شاخه یه کارگردانی را در دانشکده‌ی هنر معماری (تهران مرکز) ایران در سالِ دوم‌‌ رها کرده و برایِ تحصیل Fine Art و ادامه فلسفه هنر راهی‌ِ هندوستان می‌شود.

Informations bibliographiques