Yeki Az Zir, Do Ta Az Rou: یکی از زیر، دو تا از روNaakojaa, 30 juin 2015 - 166 pages از وقتی خودم را شناختم تا چیزی را میفهمم یک هفتهای طول میکشد حالم خوب شود. این بار به ذهنم رسید که فقط میتوانم چیزی برایت بنویسم. چیزهایی که میتوانم برایت بگویم و خدا را شکر که از هم دوریم! رو در رو احساس دوریام بیشتر میشود. البته میفهمم که دوری نیست، شاید این بار حسودی میکنم. راستش حالم به هم میخورد که چرا همیشه فکر میکردم یک جور زندگی کنم. درست مثل شما- تو و پدر- در حالی که جور دیگری زندگی میکردید. |
Table des matières
8 | |
سر شام حرف میزنیم | 25 |
زیرسیگاری | 37 |
کنار رودخانه | 47 |
اگر چای خواست | 98 |
بادهای آبان | 119 |
یکی از زیر دوتا از رو | |
Expressions et termes fréquents
آب آدم آمد اتاق است اش اكر ام اما انكار او اى اين جا اين كه با بار باز بالا بايد بجه براى بروم بعد بغل بلند به بود بود كه بودم بوى بيرون بيش تا تر تمام تو توى ثمى جاى جرا جند جه جون جيزى حرف خانه خوب خودش خودم خيلى داد دارد دارم داشت داشتم دانم دراز درست دست دستش دستم دلم دو دوباره دوست ديكر رفت رفتم رفته رو روم روى زن زند زندكى زنك زير سر سرش سرم سمت شام شايد شب شد شدم شده بود فقط فكر كار كارى كذاشت كردم كرفت كريه كسى كشيد كفت كفتم كنار كند كه مى كويم مادرم مامان مثل مى آيد مى خواست مى خواهد مى شود مى كرد مى كفت مى كنم مى كويد نبود ندارد نشستم نكه نمى نه نيست ها هاى هايش هر هم همان هميشه هنوز هيج وقت وقتى ولى يا يشت يك